۱.۲۱.۱۳۸۷

آرام چون امیر...

با سلام
به ترانه ای گوش می دادم که برعکس خیلی از ترانه های معاصرپوچ بی محتوا نبود. گرچه خواننده این ترانه خیلی در میان نسل جوان طرفدار پر و پا قرص نداره اما به نظرم حیف که آلبوم های زیباش اینقدر
مهجور باقی بمونند.
اشعاری را در ترانه هایش استفاده می کند که غرور از دست رفته هر ایرانی را احیا میکند. به خود می بالید که یک ایرانی میهن پرست باشید و بیاد می آوریم که در زمانهای خیلی خیلی دورپهنه شکوه و عظمت ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب گسترده بوده است.
براستی چه شد که همه از دست رفت؟ چه شد که به استناد سازمانهای بین المللی به ملتی تبدیل شدیم که رتبه دوم در بی اعتباری در جهان را به خود اختصاص داده.
چه شد که باز به استناد همان سازمانها به دومین کشور مغضوب مردم دنیا مبدل شدیم؟
این کشتی عظیم، قدیمی و پر سابقه اکنون به گل نشسته ، صد حیف و دریغ که حتی تلاش نمی کنیم که چراغهایش را روشن نگاه داریم که در دل سیاه و تاریک این شب طولانی به دیگران بگوییم که هنوز هستیم اما خسته و بی رمق.... بگوییم که کشتی بانمان راه را اشتباه پیمود و ما فقط نظاره کردیم. دستی بر آتش ننهادیم و فقط دعا کردیم که به گل ننشینیم. اما دعاها هم کارساز نشد. به بیراهه رفتیم و به صخره خوردیم اما باز بیدار نشدیم. در این میان اگر کسی هم فریادی کشید و عاقبت راه را به ما گوشزد کرد به او توجه نکردیم و فقط به غوغا و هیاهوی مرغان ماهی خوار گوش فرا دادیم.

روزی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
ای بس که نباشی ، جهان خواهد بود
بی نام ز ما و بی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم، نبد هیچ خلل
زین پس که نباشیم ، همان خواهد بود

۳ نظر:

بهروز یله گفت...

این قدر فعالی که ادم تو نظر دادن عقب میافته.نوشته نگار از نظر حسی عالی بود.
موفق باشی رفیق

Mohsen Sarmadi گفت...

دريغ از ايران که ويران شود...

Tasvir Yek Zan... گفت...

چقدر خوب شد که اون عکس خودتو و اون تعریف و تحسینها رو ورداشتی بذار دیگران تو رو کشف کنن مثل یه جزیره از رو نوشتهات وقتی یه نفشه دستشون می دی فقط توقع چیزهایی رو دارن که تو نقشه هست دیگه فرصت کشفو ازشون می گیری